سابقه و هدف: چسبندگی استرپتوکوک موتانس بر روی سطح دندان و پروتزهای دندانی باعث پوسیدگی و بیماریهای پریودنتال میشود و یکی از عواملی که این چسبندگی را بر سطوح پروتزهای دندانی تشدید میکند، زبری سطوح است. هدف از این مطالعه، بررسی نقش چهار حالت مختلف آماده سازی سطح پرسلن بر میزان چسبندگی استرپتوکوک موتانس بود.
مواد و روشها: این مطالعه تجربی برروی 60 دیسک پرسلنی 3×10 میلی متری از نوع ( Noritake) انجام شد. نمونه ها پس از پخت بصورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. در گروه اول، گلیز و در گروه دوم، اورگلیز و در گروه سوم، پالیش انجام شد و گروه چهارم، بدون انجام عملی بر روی سطح آن ، دست نخورده باقی ماند. سپس نمونه ها رادر لوله های آزمایش قرار داده و با سوسپانسیون باکتریایی استرپتوکوک موتانس با کد استاندارد PTCC1643 با غلظت 106×1 سلول بر میکرولیتر مواجه نمودیم و پس از کشت در محیط بلاد آگار در نهایت میزان چسبندگی باکتری به قطعات پرسلن اندازه گیری شد.خشونت سطحی نمونه ها توسط میکروسکوپ الکترونی اندازه گیری شده و داده ها توسط آزمونKruskal-Wallis و Mann-U- Whitneyآنالیز شدند و میزان همبستگی خشونت سطحی و میزان چسبندگی با آزمون پیرسون بررسی شد.
یافته ها : میزان چسبندگی باکتری در گروه گلیز شده،(92/20±35)، اورگلیز، (73/6±28), پالیش شده،(1/22±103)و بدون گلیز،(2/16±115) بود و بین چهار گروه اختلاف معنی داری دیده شد. (05/0>p) میزان خشونت سطحی نیز در گروه گلیز شده ،(004/0±67/0) ، اورگلیز ،(003/0±48/0) ، بدون گلیز,(005/0±89/0) و پالیش شده (004/0±7/1) بود. نتایج آزمونهای آماری، اختلاف معناداری را بین هر چهار گروه نشان داد. همبستگی مثبت بین میزان خشونت سطحی و چسبندگی استرپتوکوک موتانس دیده شد. (0001/0= P)
نتیجهگیری: بنظر میرسد که سطح اورگلیز، کمترین میزان چسبندگی باکتری و سطح بدون گلیز بیشترین میزان چسبندگی باکتری را داشته و نیز سطح گلیز شده نسبت به سطح پولیش شده چسبندگی کمتری خواهد داشت.